سفارش تبلیغ
صبا ویژن
فروتنی، زیور دانش است . [امام علی علیه السلام]

محرم با تموم جاذبه ها و قشنگی هاش داره می رسه ...پرچم های عزایی که بچه ها برای حملش با هم دعواشون میشه و هر کی زود تر بره می تونه یه دونه شو برداره و با تموم افتخار تو کوچه و خیابون نشون بده منم عاشق تم یا ابا عبدالله...دوستای خوبم ...من کمترین و خاک پای شما شاید تو محرم کمتر بیام و فرصت نوکری امام حسین (ع) در مجالس مداحی و روضه خونی اش اصلا مجال دیگه ای بهم نده صبح اداره و بعد از ظهر تا 12 شب مجلس....با اینکه سعی می کنم هر جوری شده آخر شب هم که می رسم یه سری بیام خدمتتون ولی ازتون می خوام روی این چند خط فکر کنید ...تا بتونیم اربابمون رو بهتر بشناسیم ... دوستان ...امام حسین (ع) چند بار در کربلا و روز عاشورا به طرف سپاه دشمن رفت اما نه برای جنگ ...هر بار قرآنی در دست ..عبا و عمامه پیغمبر (ص) بر شانه و سر ....قرآن رو بلند می کردن و  به سپاه عمر سعد خطاب می کردند:‏ای مردم ..من پسر دختر پیغمبر شمام ...نه اینکه از مرگ بترسم ..اما چیز دیگه ای منو وادار کرده بیام و قرآن مقابل شما بگیرم و حرف بزنم ..آی مردم من حسین ..کدوم حلال خدا رو بر شما حرام کردم و کدوم حرام خدا رو بر شما حلال کردم ...چه کسی از شما رو کشتم ...و..... چرا می خواید منو بکشید...اما ..مردم جاهل هنوز حرفهای امام تموم نشده بود که با پرتاب سنگ به طرف آقا نشون می دادن کوفی ان....اهل خیمه می دیدند  آقا داره بر می گرده طرف خیمه ها ...اما نه ..آقا می رفتن پشت خیمه ها ..دو زانو به طرف قبله و گریه می کردن...گریه آقا برای ترس از مرگ نبود ..برای ترس از بی کسی و بی برادری ..برای اسیری خواهر و بچه هاش نبود ..گریه آقا برای اینها نبود...صدای اباعبدالله در گوش ام المصائب حضرت زینب (س) طنین انداز بود ...که ای خدا چرا این مردم حرف حق رو قبول نمی کنن ...خدایا من دوست ندارم اینها در آتش قهر تو بسوزن ...خدایا من دوست ندارم اینها به جهنم برن ....و های های برای بد بختی مردم گریه می کردن...

هنوز صدای گریه های اونروز ابا عبدالله از پشت خیمه هاش داره می آد و کسی نیست که بجای آقا برای خودش گریه کنه...چی بود که گوش لشکر عمر سعد رو پر کرده بود تاحرف امام خدا رو نشنون ....چی باعث شد خیمه های ارباب رو آتش بزنن بدون اینکه ذره ای از آتش خدا یی بترسن ...چی باعث شد بعضی از افرادی که اهل روزه ها و نمازهای طولانی بودن در مقابل اهل بیت (ع) قرار بگیرن ...هیچ فکر کردید اگه اونروز منو و شما کربلا بودیم چیکاره بودیم ...به این دو رکعت نماز و ....می نازیم که چی....فکر کردین روز امتحان حسینی هستیم یا یزیدی ....بعضی از ماها امام رو هنوز خوب نشناختیم .... بیایید این محرمیه بجای امام برای خودمون پشت خیمه های حسینیه هاش گریه کنیم .....فرمود زینب جان لقمه حرام باعث شده اینها دیگه حرف امام زمانشون رو نشنون و حرف حق رو پس بزنن...بیایید رو لقمه هامون یه کم فکر کنیم ...زینب خم شد با چادری که از مادرش یادگاری داشت ..مشغول پاک کردن خون پیشانی برادرش شد....و هی زیر لب می گفت : الهی برات بمیرم ..کی پیشونی ات رو خون کرده حسین؟....کاش می مردم و این صحنه رو نمی دیدم ...اما ساعتی بعد.......هر چی نگا می کرد نمی شناختش....ا انت اخی..آیا تو برادر منی ....لقد قتل بالسیف و السنان و باالحجاره و العصا...حسین زینب رو هر کس شمشیر داشت شمشیر زد ..نیزه دار نیزه زد..بعضی که شمشیر و نیزه نداشتن با سنگ می زدن و بعضی ها با چوب و عصا ....اما شیرزن آل طه با تمام قدرت رو پاهاش بلند شد ...دو دستشو انداخت زیر بدن پاره پاره امام عصر و بلند کرد بدن شریف رو با نگاهی قهرمانانه به طرف آسمان و صداش بلند شد.....صدایی که هنوز هر عصر عاشورا از لابه لای سنگ فرشهای تاریخ در گوش اهل دل می پیچه: اللهم تقبل منا هذا القلیل



مهدی صفی یاری ::: سه شنبه 86/10/18::: ساعت 10:5 عصر نظرات دیگران: نظر